ولمیدنواژهنامه آزادهر چند استاد بهار والمیدن را به کار برده است به معنی استراحت کردن ولی من معتقدم که در لری به شکم لم می گوییم مثلا لمو یعنی شکمو و نیز گوش دراز و شل را وال می گو
بیاکنمواژهنامه آزادبیاکنم:به فتح " ک " از ریشه ی:آکندن . [ک َ دَ ] (مص ) پر کردن . انباشتن امکان دیده بستنم از روی دوست نیست اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم غزل 411 سعدی
دستکاریواژهنامه آزاد(رایانه) هک کردن، رخنه و نفوذ به سیستم رایانه ای؛ تغییر به منظور گول زنی و تقلب، مانند دستکاری اطلاعات، دستکاری در سند یا شناسنامه، دستکاری در کنتور آب و برق؛ ه
تالهواژهنامه آزادتالَه Taalah در قسمتی از شمال افغانستان به معنی «هموارکردن و پهن کردن چیزی ٬ مثلآ سفره نانخوری ویا دسترخوان » راگویند تاله با فتحۀ ممدود در اول (که این فتحه از
یخنیواژهنامه آزادyakhni:dokd:یخنی خورشتی بسیار خوشمزه با گوشت گوسفند(ران سرسینه یا راسته با استخوان) مخصوص مراسم عروسیها / مهمانیها / جشنها / برخی عذا داریهای افراد متمول و میان