عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته
ایل ریزوندواژهنامه آزادقوم ریزوند از اصیل ترین و مالکان و صاحبان اولیه پشتکوه بوده اند که قبل از تسلط والیان لرستان در سال 1006 توسط صفویان بر ایلام حکومت داشتند و به نقلی از بازماندگ