گرماسواژهنامه آزادگُرماس، گرماست، طعامی است از مخلوط شیر و ماست به طوری که ماست را به شیر جوشیده می افزایند و نان در آن ترید کرده، می خورند.
پشنگهواژهنامه آزادپاشیدن آب به طور مثال وقتی ماشینی در آب رد شود و قطرات آب را به ما بپاشد می گوییم پشنگه شدیم پاشیدن مایعات به اطراف، ترشح با فشار ،مثل زمانی که سنگ در آب می افت