دپاکنیواژهنامه آزاددهن کجی . [دَ] [کُ] لوچه پیچک . عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی . ادا. شکلک . عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را ب
بیراهه نوردیواژهنامه آزادسفر، حرکت و عبور از مناطق صعب العبور به شکلی که هیچگونه راه شناخته شده ای در آن محل نباشد با خودروهای چهار چرخ متحرک اسم فاعل:بیراهه نورد
منگلاسیواژهنامه آزادنام گیاهی وحشی در نواحی سردسیر ومرتفع میروید شکلی مثل سبزی تره دارد با برگ های پهن تر و از این بوته آشی خوشمزه بنام آش منگلاسی تهیه می شود اهالی طغرالجرد به این
کرزنگروواژهنامه آزاداین یک دروغ است که کرزنگرو شبیه با زامبی بوده این موجود دراستان بوشهر و حومه ی منطقه ی دشتستان بیشتر دیده شده در تعاریف پیرمردها درمیابیم که کرزنگرو در کنار اب
نوستالوژیواژهنامه آزادنوستالژی (Nostalgia)، خاطره انگیز یا یادمانه یا دریغ نگاشت را می توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت های گذشته، تعریف کرد. معنی