رژهواژهنامه آزادمعمار به دو تراز نیاز دارد: تراز افقی و تراز عمودی. در کلام پارسی قدیم به تراز افقی رژه بنّا میگفتند که البته امروزه به آن ریسمان بنّا میگویند. از طرفی به ت
کردلرواژهنامه آزادنوعی ریسمان بزرگ و کلفت برای بستن کشتی ها در لنگرگاه یعنی هر جا آب (دریاچه یا رودخانه) باشد به محل سوار شدن قایق یا ...، کردلر گفته می شود. در منطقه ای که در قد
کولاژواژهنامه آزادهنر ترکیب رنگها چسبانهکاری[۱] یا کلاژ (به فرانسوی:Collage) روشی در تولید آثار تجسمی است که در آن مصالح و مواد مختلف (چون کاغذهای رنگی، مقوا، پارچه، ریسمان، بر
چپتواژهنامه آزاد{چَپَت} وسیله ای که از آن برای بافتن نوعی ریسمان (شیردَنگ) استفاده می شود چپت؛ چَ پَ ت (فارسی دری):نوعی کفش چرمی که با بندی از همان جنس به پشت پا بسته می شود.
سیستابواژهنامه آزاد(کرمانی؛ بافق) بافندۀ طناب از الیاف درخت خرما؛ واژۀ مرکب از سیس، به معنی الیاف درخت خرما، و تاب، به معنی بافنده، تابنده، ریسمان باف.