افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
هزینه اشتراکواژهنامه آزادوجهی که به طور مرتب برای استفاده از یک کالا یا خدمت پرداخت می شود. معادل فرانسوی آن آبونمان است.
نمک نداردواژهنامه آزاداگر این هدیه یا خدمت را از من قبول کنی، نمک ندارد یا نمک گیر نمی شوی، یعنی دینی به گردنت نیست و مجبور نیستی آن را پس بدهی. چون در فرهنگ ایرانی، نان و نمک همدیگر
جاویژه بازارواژهنامه آزادبخش کوچک و متمایز بازار است که کالا یا خدمتی خاص را عرضه می کند وقتی که کالاها یا خدمات موجود نتوانسته اند نیاز مخاطبان را در به طور مطلوب برآورده سازند. معاد
آمایشواژهنامه آزادآمای یعنی آراینده و آمایش اسم مصدر آمای، به معنی هنر یا فن جای دادن با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری انسانها، فعالیتها، زیر ساختها و وسایل ارتباطی در خدمت ا