اسفینی فراهانیواژهنامه آزاداز مریدان وهرز که با تلاش و مجاهدت فراوان به دستیاری وهرز رسید و در جنگی با ضربه ای که به سرش خورد، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
بلاشواژهنامه آزادب، به بمعنی سو یا جهت. لا بمعنی لای، میان،(قلب) درون، هستی لاش اشاره به قلب، درون به لای اش، به لاش یا بلاش ~ به درونش مثل سوگند به قلبش، به جانش و یا به وجودش
ایوارواژهنامه آزادغروب خورشید. تنها واژه کاربردی که هنوز هم در میان بیشتر اقوام کرد و لر و بخشی از پارسها در همدان استفاده می شود. چنانچه در غزل شیخ بهایی می فرماید: اتش به جانم