دماوندواژهنامه آزاددماوند:کوه ابرین نفس یا نفس ابری، کوهی که ابر از نفس او بر می آید. دماوند ، از ترکیب سه واژه ی« دم » به معنای نفس ، « آ aw» یا« آو av » به معنای ابر، و « وند »
میهاواژهنامه آزادابر. که در لغتنامه های مازندرانی به اشتباه " میا " نوشته میشود. در زبان تبری به معنی ابر.
ابرواژهنامه آزاد[ اَ ] (اِ) ۱-توده ای نرم و قابل رویت و معمولا بزرگ که از میعان آب های تبخیر شده و یا انجماد آن ها در ارتفاعات بالای جوّ زمین پدید می آید. ۲-چیزی مخلخل و بی ن
حیرانواژهنامه آزادحیران:هیران یا هئران ، آبادی کوهستانی و ییلاقیِ بسیار زیبای شهرستان آستارا که در سی کیلومتری راه آستارا به اردبیل قرار دارد .هیران در اصل و در زبان بومی تالشی ب
تیمانواژهنامه آزادمانند تَم در فارسی که معنای تاریکی میدهد تیمان هم معنای تیرگی هوا و ابر را می دهد . به افغانی لغت های مشابهی برای آب مروارید هست که آنهم نوعی تیرگی دید می باشد