بهلواژهنامه آزادبگذار؛ رها کن. بِهِل کاین آسمان پاک چراگاه کسانی چون مسیح و دیگران باشد (مهدی اخوان ثالث). بِهِل ( بِ هِ ل ) - اجازه خواستن و فرصت خواستن بر کاری - شکل مخفف ( ب
آی. سیواژهنامه آزاد(IC) شبکۀ بهم پیوسته ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایۀ نیمه هادی مجتمع شده است و همراه با چند قطعۀ همجوار می تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام
عصبهواژهنامه آزاد« عُصبَة » از عصب به معنی رشته های محکم است، پس در این واژه دو مفهوم نهفته است 1- استحکام که اصل معنی واژه است 2- رشته که ویژگی استحکام است، یعنی آن استحکام و د