کلاویزواژهنامه آزادباهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، بهم چسپیدن. دیدم دو گنجشک باهم کلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
آی. سیواژهنامه آزاد(IC) شبکۀ بهم پیوسته ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایۀ نیمه هادی مجتمع شده است و همراه با چند قطعۀ همجوار می تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام
خارخانهواژهنامه آزادخارخانه اطاقی است که در مناطق گرمسیر در قسمتی که بادگیر باشد میسازند،دیوار و سقف اتاق را از خارشتر بهم پچیده و کوبیدهشده میسازند و با وسایلی همواره سقف و دیوار
اسکیتزوفرنی = شیزوفرنی (schizophrenia)واژهنامه آزادa long-term mental disorder of a type involving a breakdown in the relation between بیماری پایداری که فکر، احساس، رفتار و اخلاق را به سمت وسوی برداشت های نادرس
چزابهواژهنامه آزادچَزابه؛ به نظر می رسد این واژه تغییر یافتۀ واژۀ «چغزابه» بوده که شکل های « چغزواره»، «چغزپاره» و «چغزباره» به همین معنی کاربرد دارند. در فرهنگ معین ذیل واژۀ «چغ