بهره برداریواژهنامه آزادسود بردن از چیزی، کسب منفعت بواسطه موضوعی، از چیزی (مادی، غیرمادی) استفاده بردن
بهره وریواژهنامه آزاد(اقتصاد) مقدار کالا یا خدمات تولیدشده در مقایسه با هر واحد از انرژی یا کار هزینه شده؛ به دست آوردن حداکثر سود ممکن، با بهره گیری و استفادۀ بهینه از نیروی انسانی
مالیخود کردنواژهنامه آزادفن یا شگردی را از رقیب به نفع خود مصادره و بهره برداری کردن است واغلب در ورزش کشتی کاربرد داشته اما استفاده آن در محاورات رایج روزانه و جدل های منطقی جالب توجه
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
لیزینگواژهنامه آزادلیزینگ، (به انگلیسی:leasing) یک رشته فعالیت اعتباری کاملاً تخصصی مبتنی بر روش اجاره است که در آن نوعی قرارداد، با توافق میان اشخاص حقیقی یا حقوقی منعقد می شود ک