بشنواژهنامه آزاد(کرمان و فارس) بشن به معنای تن و قامت انسان است. در کرمان مثلی هست که می گویند:خوشا باران که بر بشنم ببارد. در اصطلاح مردم سمیرم (فارس) بشن به معنای باریدن با
هفته خانکواژهنامه آزادهفته خانک. [ هََ ت ِ ن َ ] (اِخ )، دهی است از بخش فرمهین شهرستان اراک که 164 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه تأمین می شود و محصول عمده اش غله، بنشن و میوه اس
حصار پائینواژهنامه آزادروستایی است جزء شهرستان دماوند. واقع در هشت هزارگزی جنوب دماوند و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ تهران به مازندران .ناحیه ای است واقع در دامنه و سردسیر. دارای 408 ت