بندواژهنامه آزادحیله و ترفند، فنّ در کشتی گرفتن ؛ یکی در صنعت کشتی گرفتن سر اَمد بود، سیصد و شصت بند فاخر بدانستی و هر روز به نوعی از اَن کشتی گرفتی.(گلستان باب اول)
بند عضدیواژهنامه آزادبند یا سد معروفی که عضدالملک بویه در فارس ایجاد نمود و به بند عضدی یا بند امیر معروف گردید.
میان بندواژهنامه آزادنام روستایی در بخش میان جلگه شهرستان نیشابور دارای 150 نفر سکنه دارای شخصیتهای علمی ودانشگاهی ونظامی فراوانی است.
قرصه بندواژهنامه آزادبالش مدور ی که خمیررا روی آن پهن می کنند ونانواخمیرراباآن به سینه تنور میچسباند
گوتاماواژهنامه آزادمرکب از دو بخش گو و تاما؛ گو به معنای نور تابان و تاما به معنای تاریکی و ظلمت. در مجموع گوتاما یعنی کسی که با تابش نور خود تاریکی را از بین می برد.
بندواژهنامه آزادحیله و ترفند، فنّ در کشتی گرفتن ؛ یکی در صنعت کشتی گرفتن سر اَمد بود، سیصد و شصت بند فاخر بدانستی و هر روز به نوعی از اَن کشتی گرفتی.(گلستان باب اول)