بمبوواژهنامه آزادبَمبو /bambo/ تلمبه، تلمه دستی که با آن نفت و غیره بکشند. (جنوبی، آبادانی) بَمبو؛ پمپ آب. بمب معرب پمپ، و او به معنی آب است. اصطلاحاً به پمپ های فشاری آب که قبل
بابوییواژهنامه آزادیکی از طایفه های ایلات لر منطقه کهگیلویه وبویراحمد که در دو شهرستان باشت و گجساران زندگی می کنند
ببوواژهنامه آزاد(گنابادی) بَبُوْ؛ اِی، بع بع، اَه اَ ه. صوت یا آوایی است که برای شماتت کردن یا اظهار تعجب، بسته به موقعیت، کاربرد دارد.
ببوواژهنامه آزاد(گنابادی) بَبُوْ؛ اِی، بع بع، اَه اَ ه. صوت یا آوایی است که برای شماتت کردن یا اظهار تعجب، بسته به موقعیت، کاربرد دارد.
بمبلواژهنامه آزادبُمْبُل:(bombal) در گویش گنابادی یعنی بامبول ، کلک زدن ، زیر وعده و وعید زدن ، برخلاف قرار و قرارداد عمل کردن
تاریزواژهنامه آزادبمعنی ثابت گردانیدن . استوار کردن محکم کردن . تاریز نام منطقه ای است در میان راه قشلاق و ییلاق طایفه عنا در میانه کوه عنا از بخش مرکزی شهرستان باشت بابویی مردما