24 مدخل
واژه بروجنی به معنی آرنج
(لری بروجردی) چَل کاشتن؛ اصرار کردن.
منصف بیطرف باوجدان
دَمِ دَر:در لهجه بروجردی به معنای جلوی در و در آستانه در ورودی است
ژِژِو به گویش لری بروجردی جوجه تیغی