بلفکیواژهنامه آزادنام مکانی در ارمنستان. به معنی گل یخ زده. به منظور استفاده در فامیلی اشخاص در قرن 13 میلادی
دست بافتهواژهنامه آزاددست بافته به انواع بافته هایی که بادست انجام میگیر گفته میشود.مانند گلیم.فرش قالی...
تافته جدا بافتهواژهنامه آزادخاص. ویژه. تک کنایه است از متفاوت بودن غالباً با معنای ضمنی برتر انگاشته شدن و یا خود را برتر شمردن
کوه سلامواژهنامه آزادکوه سلام (kohsalam) در گویش گنابادی یعنی درآمدن زایده در پلک پایین چشم ناشی از آلودگی را گویند و اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید انسان بر کوه سلام کند ، پلک
گوه سلامواژهنامه آزادگُه سِلام (gohselam):در گویش گنابادی به زایده ای گویند که بر اثر آلودگی در پلک بالای چشم در می آید. در گذشته اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید بر مدفوع انسان س
گکواژهنامه آزاد(بافت، خلخال، کرمان، فنوج) گُک؛ قورباغه. «آب به کون گک کردن» کنایه از بیکاری است: _کارت چیست؟ _آب به کون گک می کنم!! گُکْ یا گُوْک:(gok or gouwk) در گویش گناباد