فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد
ضربدریواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تایَنی، تایه ای. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". برای نمونه، "چهار پیچِ چرخ را ضربدری ببندیم" به پارسی می شود "چ