بشنواژهنامه آزاد(کرمان و فارس) بشن به معنای تن و قامت انسان است. در کرمان مثلی هست که می گویند:خوشا باران که بر بشنم ببارد. در اصطلاح مردم سمیرم (فارس) بشن به معنای باریدن با
نیوشواژهنامه آزادبن مضارع و فعل امر از نیوشیدن؛ گوش بده، گوش بسپر، بشنو. || در ترکیب به معنی شنونده، نیوشنده: سخن نیوش.
صاخهواژهنامه آزادصدای بلندی که گوش را کر کند . بلای سخت . کار بزرگ آواز سخت که گوش را کر کند.(منتهی الارب)، سختی و بلا و بلای سخت.(محیط المحیط) امر و کار بزرگ. (شرح قاموس)، کنای
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده