بسیوارواژهنامه آزادبرابر و همارز مبالغه. صیغه مبالغه:ساخت بسیوار. نمونه:بسیوار آوردن/گفتن/کردن شایسته جایگاه داوری نیست.
رائعواژهنامه آزادرائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , ا
روزالدینواژهنامه آزادروشنائی دین ، یعنی اگر هرچی تاریکی باشد ظلم باشد برای این نام روز دین است ، یعنی بهترین روزی که دین اسلام دارد . و همچنان فرزند قوام الدین عثمانی از اشخاص مهم ق
آتش کومهواژهنامه آزادآتش کومَه:(تالشی) «آتش کومَه یا اٌتش کومَه»:آشپزخانه بیرون از خانه، کومه ای که در کنار خانه در آن آتش پخت و پز و تنور برپا کنند. بر اساس اینکه آتش با افروختن هی
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
نرم افزار آزادواژهنامه آزادنرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برا