بستواژهنامه آزادفعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند. (زابلی) (best) ایست! وایستا.
بستواژهنامه آزادفعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند. (زابلی) (best) ایست! وایستا.
تحصنواژهنامه آزاد1. به جایی پناهنده شدن . 2. بست نشستن. 3.در حصار شدن. 4.در جای استوار و محکم قرار گرفتن.
گوکرواژهنامه آزادوسیله است برای وجین کردن وچیدن علف های هرز شبیه یک تبرکوچک است که به آن دسته چوبی بامیخ بست میکنند( در لهجه خراسانی بویژه شهربشرویه ودهستان رقه آمده و کاربرد زی