بزینه رودواژهنامه آزاداز نام روستای بزین که روستایی بزرگ در جنوب آذربایجان ایران(زنجان) گرفته شده است که دهات شرور.کهله.ملابداغ.محمدخلج.توزلو.غلامویس.تخت و حی از توابع آن است
بازیچی و بازیگانواژهنامه آزادبازیچی یعنی کسی که بازی کامپیوتری یا آتاری و از این قبیل را انجام می دهد . بازیگان به دکانی می گویند که بازیچی ها در آن هستند.
دبرواژهنامه آزادبه ضم «دال و ب»:نر بز راگویند- بز- دبر - کره ، مانند میش- قوچ- بره (روستای سنگ چارک داراب) (dobor) جنس نر بزینه چون هنگام جفتگیری بر پشت بز ماده بر می آید، به آ
بازیچی و بازیگانواژهنامه آزادبازیچی یعنی کسی که بازی کامپیوتری یا آتاری و از این قبیل را انجام می دهد . بازیگان به دکانی می گویند که بازیچی ها در آن هستند.
خلنگواژهنامه آزاددر گویش محلی مناطق زاگرس نهاوند باغچه ی کوچکی را می گفتند که در درون خانه های سنتی وجود داشت خِرنگ هم می گفتند علف جارو
پرجینواژهنامه آزادپرجین اصتلاح محلی است که به باغ و باغچه ی کوچک اطلاق می شود، در واقع این واژه همان برچین می باشد.