بزعمواژهنامه آزادبه زعمِ:به گمانِ؛ به پندارِ (عمید) || به زعم فلانی:به نظر یا به عقیدۀ او (که جای تردید دارد و معلوم نیست درست باشد)؛ به خیال او.
میوه روبواژهنامه آزادروبنده و تکان دهنده میوه (از درخت) بیشتر صفت برای باد...سنایی گوید:شاخ را بال میوه روب ار تست/خاک را سنگ پای کوب از تست(کارنامه بلخ/ب 9)واژه از مقاله واژگان و ت
بازکیاگورابواژهنامه آزادباز=بازی+کیا=حاکمان قدیم لاهیجان که درمسجد چهارپادشاه دفنند=گوراب=مرداب،سل،جایی که آب جمع می شود=جلگه ای که محل بزی چوگان حاکمان وقت بودند
رائعواژهنامه آزادرائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , ا