برونهواژهنامه آزاددریچه ای در پائین تنورکه جهت تمیز کردن و بیرون کشیدن زایآت و خاکستر اضافه تنور وجود داشت-دریچه ای در پائین کندو (سیلو)گندم که جهت برداشتن گندم ،جو ویا سایر غلات
بزینه رودواژهنامه آزاداز نام روستای بزین که روستایی بزرگ در جنوب آذربایجان ایران(زنجان) گرفته شده است که دهات شرور.کهله.ملابداغ.محمدخلج.توزلو.غلامویس.تخت و حی از توابع آن است
دبرواژهنامه آزادبه ضم «دال و ب»:نر بز راگویند- بز- دبر - کره ، مانند میش- قوچ- بره (روستای سنگ چارک داراب) (dobor) جنس نر بزینه چون هنگام جفتگیری بر پشت بز ماده بر می آید، به آ
پروپاگانداواژهنامه آزادتبلیغ، تبلیغات، رواج دادن ایده، گسترانیدن اندیشه، اندیشه ورزی، اندیشه زایی، اندیش آوری یا اندیشه آوری، نوپروری اندیشه، گسترش اندیشه، راه و روشی که به آگاهی همگا