دمواژهنامه آزادبه معنی سد کردن مانع شدن دم زدن در گرگان بمعنی بند زدن جلوی آب یا جلوی کار را گرفتن برای نفس گیری- دم بزن یعنی بایست ودرکارآبیاری یعنی جلوشو بند بزن سد کن
لوکوتینواژهنامه آزادحول دادن. نیرو وارد کردن برای جابجای. از کلمات رایج در بم و شهرستانهای اطرافش. نرماشیر
تشتواژهنامه آزاد(روستای سنگ چارک داراب) (tesht) کلمه ای است که وقتی دو بز نر (دبر) یا گوسفند نر (قوچ) با هم درگیر می شوند، چوپان برای جدا کردن آن ها می گوید.