مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
بزرگ لقمهواژهنامه آزادمعادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
دیوشلیواژهنامه آزادنام منطقه ای است در استان گیلان مابین لاهیجان و لنگرود - محل زندگی مرحوم شیخ لطف اله دیوشلی بوده است دیوشل نام محله ای بین لاهیجان و لنگرود هست دیو شل واقعی قدی
بوکانواژهنامه آزادبوکان (به انگلیسی:Bukan ) (به کردی:بۆکان Bokan) یکی از شهرستان های بزرگ و مهم کردنشین ایران واقع در استان آذربایجان غربی است. شهرستان بوکان (شهر بوکان و توابع آ
پازوکیواژهنامه آزادایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به
مگاپودواژهنامه آزادمرغ پابزرگ (به انگلیسی:Megapode) گونه ای از پرندگان بومی استرالیا است. مرغ پابزرگ در راسته ماکیان سانان قرار دارد و به بوقلمون بسیار شبیه هستند ولی جثه شان از آ
اشکانواژهنامه آزاد«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ری