مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
بزرگ لقمهواژهنامه آزادمعادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
همولهواژهنامه آزادطایفه بزرگ ، خاندان ، در برخی متون ادبی به معنای صبور و شکیبا هموله طایفه ای از سه هونی است که زیرمجموعۀ چهارلنگ کیان ارثی اند. واژۀ هموله از دو جزء همو (همانند
گتوندواژهنامه آزادگتوند اسم مرکب است که تشکیل شده از دوکلمه گُت به معنی بزرگ وکلمه وند به معنی طایفه که روی هم به معنی طایفه بزرگ می باشد
بداقیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ در بخش شراء شهرستان خنداب استان مرکزی نام طایفه ی بزرگ در بخش شراء شهرستان خنداب استان مرکزی می باشد که رسوم و رسومات بسیاز زیبا در مراسم عروس