قرکانلوواژهنامه آزادگار کندی یا به زبان فارسی که جایی را که برف زیادی دارد (به خاطر زیاد باریدن برف در این جا).
بشنواژهنامه آزاد(کرمان و فارس) بشن به معنای تن و قامت انسان است. در کرمان مثلی هست که می گویند:خوشا باران که بر بشنم ببارد. در اصطلاح مردم سمیرم (فارس) بشن به معنای باریدن با
چفتهواژهنامه آزادبه ضم چ و کسره ت چُفتِه به معنی چوب 60-70 سانتی برای بازی با توپ همانند چوب بیس بال و همچنیت به معنی داته درشت و بهم چسبیده برای باریدن دانه برف مثال:چفته چفته