بازه زمانیواژهنامه آزاددورانی از زمان، فاصلۀ بین دو نقطه بر روی خطِ زمان، فاصلۀ زمانی؛ معادل interval یا Time Frame در انگلیسی.
فرصتواژهنامه آزادگیراوه، زمان، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب و درخور برای انجام کاری، بازه ی زمانی یا فاصله ی زمانی در میان دو هنگام زمانی برجسته، لحظه و آنی از زمان که
گیراوهواژهنامه آزاد(پهلوی و تالشی) فرصت، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب برای انجام دادن کاری، بازه ی زمانی در میان دو هنگام زمانیِ برجسته، در انتظار و چشمراهی گیرآوردن زما
آنلاینواژهنامه آزادروی خط بودن، حاضر بودن روی خط بودن 1- متصل بودن یا شدن به اینترنت 2- به طورِ مداوم، فعالیت داشتن، در یک بازه معین در اینترنت 3- (اصطلاح جدید) به روز بودن 4 - (ا
پشتونواژهنامه آزادیکی از اقوام افغانستان که به زبان پشتو صحبت میکنند. تیره ای از آریایی ها که از آنها در شاهنامه و اوستا با نام های (Ava-jan) و همچنـین اپ - جـن (Apa-jan) و در سـ