بزرگ لقمهواژهنامه آزادمعادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
بزینه رودواژهنامه آزاداز نام روستای بزین که روستایی بزرگ در جنوب آذربایجان ایران(زنجان) گرفته شده است که دهات شرور.کهله.ملابداغ.محمدخلج.توزلو.غلامویس.تخت و حی از توابع آن است
طلیقهواژهنامه آزادبز طلیقه= bouc émissaire(در زبان فرانسوی)= scapegoat( در زبان انگلیسی)= بز بلا بَر= بز مأمور حمل گناهان به بیابان( در تورات) طلیقه= مأمور