هماواژهنامه آزادبه معنای سعادت,خوشبختی. اولین پادشاه زن ایرانی هما نام داشته است. پرنده ای افسانه ای که اگر سایه اش بر سر کسی بیفتد، آن شخص سعادتمند می شود.
مخ زدنواژهنامه آزاد1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
پاچه خارواژهنامه آزاد(عامیانه) کسی که پاچۀ دیگران را می خاراند؛ چاپلوس و متملق و چرب زبان. ظاهراً این کلمه برای اولین بار از یکی از سریال های طنز مهران مدیری به زبان فارسی راه یافت
بروقهواژهنامه آزادبَروَقه؛ نام درخت کوچکى است که در سرزمین عربستان می روئیده، و اعراب عقیده داشتند هنگامى که ابر بر سر آن سایه مى افکند، سبز مى شود و برگ می دهد، بى آنکه بارانی ا