برونواژهنامه آزادبیرون بُروْن:(borwn) در گویش گنابادی یعنی دشت پر خار ، جایی که زیاد خار در آنجا میروید و مستعد رویش خار است. نام یکی از روستاهای گناباد
برون یابی روندواژهنامه آزادگویا "برون یابی" معنا را نمیرساند و بلکه موهم خلاف مقصود یا دچار دیریابی است. باید گفت:"بیرون زد روند" یا مثلن "گسترش روند" یا "روندزا" و "روندرو" (البته در ساخ
برون سپاریواژهنامه آزادبخشی از فعالیت های یک شرکت به بیرون سپرده شود و درحقیقت خود شرکت از فرایند خارج شود و کارها توسط شخص ثالث انجام شود.
برون یابی روندواژهنامه آزادگویا "برون یابی" معنا را نمیرساند و بلکه موهم خلاف مقصود یا دچار دیریابی است. باید گفت:"بیرون زد روند" یا مثلن "گسترش روند" یا "روندزا" و "روندرو" (البته در ساخ
قُمبادواژهنامه آزادقسمتی از یک سطح که بصورت باد کرده بیرون زده،شبیه یک تاول بزرگ، مثل یک قسمت از لاستیک که که از بقیه سطوح بیرون زده.
تکانشیواژهنامه آزادکسی که یک باره و بدون مقدمه و از روی احساس دست به عمل زده و پیامدهای آن را نمی سنجد.