برههواژهنامه آزادقسمت ، بخش ، زمان مرحله، پاره ای از زمان، بخشی از یک دوره زمانی بخشی از زمان، مقطعی از زمان.
برونهواژهنامه آزاددریچه ای در پائین تنورکه جهت تمیز کردن و بیرون کشیدن زایآت و خاکستر اضافه تنور وجود داشت-دریچه ای در پائین کندو (سیلو)گندم که جهت برداشتن گندم ،جو ویا سایر غلات
برخنهواژهنامه آزادیعنی برهنه چون در فارسی قدیم ه وخ باهم عوض می شدند همین حالاهم در روستا های خراسان کاربرد دارد
برخنهواژهنامه آزادیعنی برهنه چون در فارسی قدیم ه وخ باهم عوض می شدند همین حالاهم در روستا های خراسان کاربرد دارد