برنوسواژهنامه آزاد[بَ / بُ] لشکر و لشکری؛ قشون و لشکر سپاه. || (اِسم خاص) نام یکی از سپه داران است؛ برنوش. (رک دهخدا)
پارامترواژهنامه آزادفَراسَنج. برای نمونه "توصیفِ پارامتری یک مسئله" به پارسی می شود "بَرنِوِشتِ فَراسَنجی یک پرسمان".
برنوسواژهنامه آزاد[بَ / بُ] لشکر و لشکری؛ قشون و لشکر سپاه. || (اِسم خاص) نام یکی از سپه داران است؛ برنوش. (رک دهخدا)
بروسانواژهنامه آزادبروشان، برروشنان؛ امت از هر پیغمبری که باشد. گروههای مردمان از هر جنس که باشند. (لغتنامۀ دهخدا).