بیخشواژهنامه آزاداصل و پايه چيزي يا كسي - بيخش برآر : نابود كردن و اصل و اساس را از بين بردن ( گلستان سعدي )
بووهواژهنامه آزادبووه:پدر مار:مادر خار:خواهر برار:برادر خولو:دایی آمو:عمو زوخولو:زندایی لیله:مارمولک کاربفک:تارعنکبوت لوتخته:بشقاب
با حالواژهنامه آزاداین اصطلاح ترجمه از کلمه انگلیسی cool برگرفته شده است و در فرهنگ عامیانه فارسی به معنای:جالب ــ عالی ـ فوق العاده را می دهد . و ممکن است معنای درست ـ درستکار ـ
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد