برسیانواژهنامه آزادواژه ای اوستایی است - شامل بَرَ + سئِنَه، به معنای آغوشی برای باز ، یا همان پرنده معروف شکاری ، یا سیمرغ هم معنا می دهد . به معنای آغوشی برای پرواز کردن نیز هست
آثار باستانیواژهنامه آزادبه بنا ها وچیز های دیگر که از گذشتگان برای ما باقی مانده است آثار باستانی گفته میشود
گبینواژهنامه آزادانگبین مثال: ﻳﺎ ﺣﻖ ﺗﻮ ﻛﻪ اﺯ ﮔﻮﻫﺮ اﺳﺮاﺭ ﺭﺳﺎﻧﺪﻱ ﺟﺎﻣﻲ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﻛﺎﻋﻘﺒﺖ ﻋﻠﻢ ﮔﺒﻴﻦ اﺳﺖ یا حق زنبور. در شهر سراب و هشترود و میانه به زنبور جیبین یا چیبین گفته می شود .
ارتبواژهنامه آزادیکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از
رائعواژهنامه آزادرائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , ا
قوه قاهرهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد، یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
پرکانواژهنامه آزادپ َر ک ا ن؛ پرکان اسم دیرینۀ منطقه فریدن است که در زمان هخامنشی به این اسم نامیده می شده و از ریشه پریتکان (فرشتگان منحصر به فرد) گرفته شده است. نقطه ای که اکنو