برزورواژهنامه آزادبَرزِوَر؛ برگرفته از واژگان زرتشت. به معنای آتشین، برافروخته، شعله ور. || نماد جنگ. || قدرت و عظمت یک سلسله.
بازوندواژهنامه آزادبازوَند نام یکی از ایلات و طوایف لرستان(ساکن منطقه طرهان و رومشکان و نهاوند ...) که به زبان لری صحبت می کنند. و مرکب از واژه ی "باز"(پرنده ی باز شکاری)+پسوند "
برزورواژهنامه آزادبَرزِوَر؛ برگرفته از واژگان زرتشت. به معنای آتشین، برافروخته، شعله ور. || نماد جنگ. || قدرت و عظمت یک سلسله.
تشتهواژهنامه آزادتَ ش ت ه:پیاله ای مسین بود که ته آن سوراخی به اندازۀ یک نخود وجود داشت و ظرفیت آن تقریباً به اندازۀ یک فنجان (کاپ) بود و از آن برای اندازه گیری زمان حق آبۀ کشاو
بازوندواژهنامه آزادبازوَند نام یکی از ایلات و طوایف لرستان(ساکن منطقه طرهان و رومشکان و نهاوند ...) که به زبان لری صحبت می کنند. و مرکب از واژه ی "باز"(پرنده ی باز شکاری)+پسوند "