از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
حماسهواژهنامه آزاددلیری کردن - شجاعت نمودن حماسه به کار بزرگی گفته میشود که مایه ی سرفرازی و سربلندی، و یا رهایی ازستم، و هموارگری دشواری برای سود و خشنودی گروهی، مردمی، ملی، و ب
غم و اندوهواژهنامه آزادمحور همه انفعالات این گونه است که وقتی انسان، مطلوبی دارد هنگامی که مطلوبش تحقق پیدا کرد حالتی به نام شادی، خشنودی و امثال این تغییرات، برای انسان پدید می آید و
عصارونواژهنامه آزادشپلنده؛ به معنی آب یا روغن گیاه یا دانه که با فشردن می گیرند. نوعی گیاه کمیاب و بسیار خوش بو که دارای خواص بسیار است و بیشتر در هند و شمال ایران می روید و از رو