آشارواژهنامه آزادفعل. در زبان آذری از عهده کاری برآمدن. آشار سبدی کوچک از برگه درخت خرما که میبافند وبرای جابجایی چیزی معمولامیوه ها و سبزی ها استفاده می شود. نوعی زنبیل کوچک. د
خراسانواژهنامه آزادبه زبان و رسم الخط کُردی:خور هه لسان (خور هَلسان) به معنای برآمدن آفتاب می باشد. همان مشرق.
جنوبواژهنامه آزادخورتاب، خورشیدتاب، بَتَو، بَتاب، جانب و سویی از زمین که خورشید از برآمدن تا فرورفتن در بیشترین هنگام بر آن سوی تابیده می شود، بویژه در کوههایی که یک سویش رو به
خورتابواژهنامه آزادجنوب، خورشیدتاب، بَتَو، بَتاب، جانب و سویی از زمین که خورشید از برآمدن تا فرورفتن در بیشترین هنگام بر آن سوی تابیده می شود، بویژه در کوههایی که یک سویش رو به جن