مخاطواژهنامه آزادمادۀ لزج و چسبناکی که حفره های داخلی بعضی اندام های بدن را می پوشاند. || مخاط دهان و بینی:ماده چسبناکی که آلودگی های هوا را جذب و مانع ورود میکروب ها به بدن می
لگجیواژهنامه آزادمیوه ای است که شبیه هنداونه کوچک مانند است که ابعاد آن اندازه آلو سبز می باشد بسیار مقوی و در نواحی گرم رشد می کند از فواید آن می توان به دفع کرم بدن اشاره کرد
منسوحواژهنامه آزادنام حضرت مسیح از ماده مسح (با فتحه م - س - ح- ) مسیح بمعنای منسوح بمعنی سائیده شدن ، مالیده شد بر بدن اشاره به سنتی که در بین مسیحیان وجود داشته و آن سنت " العم
مدولهای استاندارد یعنی چهواژهنامه آزادپودمان:رشته های درهم پیچیده درون یک بافت، همچون رشته های عصبی که در بدن پودمان عصبی را می سازند. پودمان، آمیزه ای است از " پـود" و پسوند "مان" ، که برای رساندن
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ