بختواژهنامه آزاد(گنابادی) بَخْت؛ آینده، امید، سرنوشت. || در آیین گبری، نام ستاره ای که با تولد هر نوزاد متولد می شود و با مرگ او بی سو می شود و می میرد.
بختواژهنامه آزاد(گنابادی) بَخْت؛ آینده، امید، سرنوشت. || در آیین گبری، نام ستاره ای که با تولد هر نوزاد متولد می شود و با مرگ او بی سو می شود و می میرد.
مفلوکواژهنامه آزادفلک زده، بد بخت مَفْلوْک؛ فلک زده، فقیر ، بیچاره ، ندار ، کسی که ثروت یا خانواده یا موقعیت خود را از دست داده است.
سئنهواژهنامه آزادیا سئِنَه ، در زبان اوستایی یعنی مرغ بخت و اقبال ؛ عقاب ، شاهین ،سیمرغ را نیز گویند . شهری در آذربایجان غربی به نام شاهین دة یا سئنه دژ وجود دارد . در ارتباط با