بختواژهنامه آزاد(گنابادی) بَخْت؛ آینده، امید، سرنوشت. || در آیین گبری، نام ستاره ای که با تولد هر نوزاد متولد می شود و با مرگ او بی سو می شود و می میرد.
بقچه بستهواژهنامه آزادکسی که زیاد، و گاهی اوقات بدون دعوت، به منزل دوستان و اقوام می رود. در استان قزوین این فرد را «این در سلام ، اون در علیک» خطاب می کنند .
چغوچغوواژهنامه آزاد(لاری؛ کوشکنار) چکاوک؛ پرنده ای است کوچک که تاجی بر سر دارد، زیرک و باهوش است، روی زمین زىر بوته ها لانه می سازد و هر بار پنج تخم می گذارد. چغوچغو درفصل بهار صب
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
نرم افزار آزادواژهنامه آزادنرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برا