بخاخواژهنامه آزاددر عربی، بخاخ اسم پسر است که معنی فارسی آن «پاشنده» یا نشردهنده است. نام روستایی در حاشیۀ رود بهمنشیر شهرستان آبادان استان خوزستان است، به نام «طره بخاخ».
توربین بخارواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) آسبخار (آسِبُخار). به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که بخار آن را می چرخاند. همالِ (قرینۀ) «آسیاب» است که آب آن را می چرخاند.
بخاخواژهنامه آزاددر عربی، بخاخ اسم پسر است که معنی فارسی آن «پاشنده» یا نشردهنده است. نام روستایی در حاشیۀ رود بهمنشیر شهرستان آبادان استان خوزستان است، به نام «طره بخاخ».
توربین بخارواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) آسبخار (آسِبُخار). به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که بخار آن را می چرخاند. همالِ (قرینۀ) «آسیاب» است که آب آن را می چرخاند.
کریوندواژهنامه آزادکریوند از طایفه بساک چهار لنگ بختیاری میباشد که در بخشهای مختلف استان لرستان ساکن اند کر در زبان لری به معنای پسر میباشد.{وند} هم یک پسوند است که اکثر طوایف لر
سنگلواژهنامه آزادسُنگُل:نام طایفه ای در شوشتر که از طوایف بساک چهارلنگ بختیاری محسوب می شوند و حدود دویست سال پیش از الیگودرز به این شهر مهاجرت کرده اند.برخی از با سوادان این مع