بهرواژهنامه آزاد(بندری) بِهر یا بِحر به معنی بگذار، قرار بده؛ مترادف بِهِل، از مصدر هلیدن. نصىیب، بهره.
ورطییویلواژهنامه آزاددر نجف آباد محلی بحر طویل را گویند که فردی حرفهای بی ربط را برای فرد غایب می زند.
پیسوواژهنامه آزاددلفین،گونه ای پستاندار آبزی که در اکثر آب های آزاد دنیا وجود دارد،خوک دریایی،خنزیر البحر
موتلفهواژهنامه آزاد( صفت) مونث مؤتلف. دایر. موتلفه، یکی از دایره های عروضی، شامل هزج و رجز و رمل. مثال از بحر هزج: مکن زین پس نگارینا بمن بر این جفا کاری، مفاعلین مفاعلین مفاعیلن
پیشنهادنامهواژهنامه آزادپیشنهادنامه پژوهشی یک سند مدوّن است که شرح مفصل از برنامه پیشنهادی پژوهشگر را در بر دارد. پیشنهادنامه پژوهشی به عنوان نمائی کلّی از موضوع پژوهش در نیاز¬سنجی دقی