نرکیواژهنامه آزاد(نَرکی) در بامیان افغانستان، به معنی خروس است. ماکی، به معنی مرغ خانگی، شکل مفرد ماکیان است و در بامیان اففانستان به کار می رود. «ما» کوتاه شدۀ ماده است و بدین
ماکیواژهنامه آزادمرغ خانگی؛ شکل مفرد ماکیان است و در بامیان اففانستان به کار می رود. «ما» کوتاه شدۀ ماده است و بدین قیاس «کی» باید به معنی پرنده باشد. (نَرکی به معنی خروس است)
هزارهواژهنامه آزادازاره، آزره، هزاره؛ قومی از اقوام اصیل افغانستان و اقوام خراسان که امروزه خاوری نیز گفته می شود. (افغانی) هَزارَه؛ نام قومی از اقوام ساکن در افغانستان، پاکستان،
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
تربالواژهنامه آزادتَربال هر بنای بلند در أصل نام بنای بلندی که اردشیر بابکان در شرقی شهرگور در پارس ساخت و بر نوک آن آتشکده ای برفروخت سپستر در عربی وارد شد و طربال خوانده شد و ب