دستکشواژهنامه آزاددستکَش:1. دستچین شده، زبده و نمونه. چنان که در شاهنامه آمده:کز اسپان تو باره ای دستکش/ کجا بر خرامد بافراز خوش. 2. نیازمند، وابسته. چنان که در شعر نظامی آمده:سا
بیسجردواژهنامه آزادنام روستایی قدیمی از توابع جوین استان خراسان رضوی که در کنار مجموعه روستاهای بهرآباد قرار دارد و درسال های اخیر (دهۀ 1390) به شهرک رازی تغییر نام داده است. نام
فیالهواژهنامه آزادنام گیاهی(علفی) چند ساله خوشبو و خوش عطر که در شمال شهرستان اندیمشک در کوههای چاونی و در فاصله 2000 متری از سطح دریا رشد میکند و عشایر محل از آن در ماست و دوغ ج