بازیچی و بازیگانواژهنامه آزادبازیچی یعنی کسی که بازی کامپیوتری یا آتاری و از این قبیل را انجام می دهد . بازیگان به دکانی می گویند که بازیچی ها در آن هستند.
بازیچی و بازیگانواژهنامه آزادبازیچی یعنی کسی که بازی کامپیوتری یا آتاری و از این قبیل را انجام می دهد . بازیگان به دکانی می گویند که بازیچی ها در آن هستند.
دینگلانه فیسواژهنامه آزادالاكلنگ در لهجه محلی همدانی به آلاکلنگ که از وسایل بازی هست که در بیشتر پارکها و شهر بازیها موجود است دینگلانه فیس میگویند
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
سماوهواژهنامه آزادبادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .