بار بلواژهنامه آزادکلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد ز
هی بارواژهنامه آزادهی بار:تکرار، دوباره یا چند باره، کار و کنشی را دو یا چند بار انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن.
اشومواژهنامه آزادشوارتس (1382) « اشوم » را در جنوب پارس باقیمانده زموم می داند. [2] واژه « زموم » جمع زومه می باشد که جغرافی نویسان به شکل «زُم » یا به صورت « رَم » به کاربرده
وینسنت برومرواژهنامه آزادوینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ ميلادي در «اشتلن بوش» افريقاي جنوبي به دنيا آمده است. وي بين سالهاي ۱۹۵۱-۷ مدرك كارشناسي الهيات و پس از آن كارشناسي ارشد در فلسف
تیتکانلوواژهنامه آزادشهری کرمانج نشین در شمال فاروج در خراسان شمالی با حدود 4000 تن سکنه دارای محصول انگور بسیار مرغوب
مارکدهواژهنامه آزادیکی از روستاهای زیبای حاشیه رودخانه ی زاینده رود از توابه دهستان گرمدره و بخش هوره و شهرستان سامان استان چهارمحال و بختیاری با جمعیت 1620 نفر (سال 1390) و با ار
بیلندواژهنامه آزادآشنایی با زادگاه بهلول روستای بیلند استان خراسان رضوی – شهرستان گناباد – روستای بیلند بیلند در عرض جغرافیایی 34 درجه و 21دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 58درجه و 42