بار بلواژهنامه آزادکلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد ز
هی بارواژهنامه آزادهی بار:تکرار، دوباره یا چند باره، کار و کنشی را دو یا چند بار انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن.
دانلودواژهنامه آزاداز اینترنت گرفتن، بارگیری کردن ، فایلی را از اینترنت کسب کردن. دریافت فایلی (متن و فیلم و...) (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن،
downloadواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پی
uploadواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فراباریدن، فرابار کردن، دادن، فرستادن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ
آپلودواژهنامه آزادمعادل فارسی آپلود (Upload) به معنای انتقال اطلاعات از کامپیوتر مشتری (Client) به کامپیوتر مبزبان (Server) بارگذاری بارگذاری داده و اطلاعات واگزاری آپلود فایل :و
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده