بار بلواژهنامه آزادکلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد ز
هی بارواژهنامه آزادهی بار:تکرار، دوباره یا چند باره، کار و کنشی را دو یا چند بار انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن.
نیوزلندواژهنامه آزادنیوزلَند (New Zealand) کشوری در جنوب غربی اقیانوس آرام است، از دو جزیرۀ بزرگ و تعداد زیادی جزیرۀ کوچک تشکیل شده و مناطق خودمختار نیو، جزایر کوک، توکلائو و راس ر
مقاولهواژهنامه آزادقراردادی است که نمایندگان دو دولت با هم می بندد و نیازی نیست که به تصویب مجلس یا دولت برسد.
گوالواژهنامه آزادگوال یا گواله (goval)کیسه بزرگی که دوسر آن را دوخته و از یک طرف شکاف می دهند و بر پشت حیوانات باری قرارداده و از آن برای جابجایی خاک یا علوفه استفاده میکنند این
نرم افزار آزادواژهنامه آزادنرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برا
بنکدارواژهنامه آزادبنک دار کسی است که کالاهایی را بطور عمده در محلی مثل انبار یا سوله نگهداری میکند و در معرض دید عموم قرار ندارد. ولی نمونه ای از آن جنس در دفتر کار ودر معرض دید