گاوروواژهنامه آزاددر بناهای سنتی ایران به خصوص در حمام ها که نیازمند استخراج حجم زیادی آب از چاه بود فضایی در کنار چاه مجموعه ایجاد میشد با شیبی رو به پائین به اسم گاورو که گاو د
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
کوورواژهنامه آزاد(بختیاری) نام دوشاخه چوب باریک که بر پوزه گوساله یا بزغاله می بندند که دیگر از پستان مادر شیر نخورند یا به اصطلاح آنها را از شیر بگیرند.